نسبت ریسک به ریوارد (R/R)

آیا معاملات شما همیشه به نتیجه دلخواه نمیرسند؟ شاید مشکل در نسبت ریسک به ریوارد باشد. این معیار مشخص میکند که در هر معامله چه مقدار سود در برابر ضررکه متحمل میشوید، منطقی است. در این مقاله یاد میگیرید چگونه این نسبت را محاسبه کنید، چطور آن را برای استراتژی معاملاتی خود تنظیم کنید و چرا انتخاب نسبت مناسب میتواند عملکرد شما را در بازارهای مختلف بهبود دهد. اگر میخواهید تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرید و سودآوری خود را افزایش دهید، این راهنما را از اوستریچ از دست ندهید.
ریسک به ریوارد چیست؟
متأسفانه، برخی از سرمایهگذاران خرد وقتی میخواهند پول خود را سرمایهگذاری کنند، ضرر زیادی را تجربه میکنند. دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، اما یکی از دلایل آن ناشی از ناتوانی سرمایهگذاران در کسب سود، عدم تعیین حد ضرر برای خود و پایبندی به آن و همچنین ناآگاهی از مدیریت ریسک است.
نسبت ریسک به ریوارد یک اصطلاح رایج مالی است؛ که بسیار سوال دارند که ریسک به ریوارد یعنی چه؟ در پاسخ باید بگوییم که نسبت ریسک به ریوارد شاخصی است که توسط سرمایهگذاران حرفهای برای مقایسه ریسکهای یک دارایی با سود مورد انتظار، استفاده میشود.
به زبان ساده مفهوم نسبت ریسک به ریوارد نشاندهنده احتمالی است که یک سرمایهگذار میتواند به ازای هر ریال ریسک در سرمایهگذاری، سود به دست آورد.
بسیاری از سرمایهگذاران از نسبت ریسک به ریوارد برای مقایسه بازده مورد انتظار یک سرمایهگذاری در مقایسه با میزان ریسکی که باید برای بهدست آوردن این بازدهها انجام دهند، استفاده میکنند. مثال زیر را در نظر بگیرید:
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) 1: 7 نشان میدهد که مایل به ریسک 1 ریال برای چشمانداز کسب سود 7 ریال است. از طرف دیگر، نسبت ریسک به ریوارد 1: 3 نشان میدهد که یک سرمایهگذار باید انتظار داشته باشد که 1 ریال سرمایهگذاری کند، به این دلیل که 3 ریال از سرمایهگذاری خود سود کسب کند.
معامله گران عمدتاً برای ایجاد یک استراتژی خاص از چنین شاخصی استفاده میکنند و اغلب از رویکرد نسبت سود به پاداش برای برنامهریزی معاملات خود بهره میبرند.
بهخاطر داشته باشید که حتی بهترین معاملهگران فقط در 70 درصد مواقع درست عمل میکنند.
درواقع سود به این معنا است که ضررهای خود را کاهش و با گذشت زمان سودهای خود را بیشتر کنید. به همین دلیل است که هر زمان که وارد معامله میشوید باید نکات مثبت و منفی آن را بشناسید. هدف از این کار به دست آوردن نسبت بالقوه 3 به 1 که بهترین نسبت ریسک به ریوارد است یا بهتر از آن، نسبت استثنایی 2 به 1 برای معاملات روزانه میباشد.
چگونه از نسبت ریسک به پاداش برای تجارت و سرمایه گذاری استفاده کنیم؟
دو نوع نسبت ریسک به ریوارد وجود دارد:
نسبت ریسک به ریوارد سرمایه گذار (ریسک مورد انتظار)
این نسبت، نسبتی است که سرمایه گذار مایل به تحمل آن است. هر سرمایه گذاری یک ریسک ذاتی دارد. این نسبت ریسکی را که سرمایهگذار آماده است برای کسب پاداش در سرمایهگذاری انجام دهد، توضیح میدهد. این نسبت می تواند از یک سرمایه گذار به سرمایه گذار متفاوت باشد.
نسبت ریسک به پاداش سرمایه گذاری (ریسک واقعی)
- این ریسک واقعی سرمایه گذاری است. مثال بالا نشان می دهد که چگونه یک نسبت ریسک به پاداش واقعی محاسبه می شود.
- بنابراین، اگر ریسک واقعی کمتر از ریسک مورد انتظار باشد، سرمایه گذار سرمایه گذاری را در نظر می گیرد.
- با این حال، اگر ریسک واقعی کمتر از ریسک مورد انتظار باشد، سرمایه گذار از سرمایه گذاری صرف نظر می کند.
- فرض کنید نسبت ریسک به ریوارد سرمایه گذار 1:2 باشد. او یک پیشنهاد سرمایه گذاری دریافت می کند:
- اگر سرمایهگذاری دارای نسبت ریسک به ریوارد 1:1 (بیشتر از 1:2) باشد، باید پیشنهاد را رد کند.
- با این حال، اگر سرمایهگذاری دارای نسبت ریسک به پاداش 1:3 (کمتر از 1:2) باشد، میتواند پیشنهاد را بررسی کند.
مزایا و معایب استفاده از ریسک به ریوارد
بهرهگیری از نسبت ریسک به ریوارد همواره با فواید و محدودیتهایی همراه است که البته احتمال دارد بسته به نوع معاملاتی که انجام میدهید، متفاوت باشد. در این قسمت، به بررسی فواید و محدودیتهای استفاده از این نسبت میپردازیم تا بتوانید با توجه به شرایط معاملاتی خود، ارزیابی دقیقتری داشته باشید.
مزایا و ویژگیهای استفاده از ریسک به ریوارد
در ادامه، به مزایای ریسک به ریوارد اشاره میکنیم:
کمک به مدیریت سرمایه
استفاده از نسبت ریسک به پاداش به معاملهگران کمک میکند تا میزان سرمایهای که در هر معامله به خطر میاندازند را بهطور مؤثرتری مدیریت کنند. این امر منجر به بهبود کلی استراتژی سرمایهگذاری و جلوگیری از زیانهای سنگین میشود.
تعیین دقیقتر حد ضرر و سود
با تعیین نسبت ریسک به پاداش، معاملهگران میتوانند حد زیان و سود مورد نظر خود را بر اساس پیشبینیهای محاسبهشده تنظیم کنند که این امر به بهینهسازی نتایج معاملات کمک شایانی میکند.
افزایش شفافیت در تصمیمگیریها
با استفاده از این نسبت، معاملهگران میتوانند تصمیمگیریهای خود را بر اساس اصول منطقی و محاسباتی روشنتری انجام دهند که این میتواند به کاهش احساساتی بودن تصمیمات و افزایش احتمال موفقیت در معاملات کمک کند.
این مزایا نشان میدهد که چرا بسیاری از معاملهگران تمایل دارند از نسبت ریسک به ریوارد در استراتژیهای معاملاتی خود استفاده کنند. با این حال، توجه به چگونگی تطبیق این ابزار با شرایط و نیازهای خاص هر معاملهگر اهمیت زیادی دارد.
پراپ فرم اوستریچ، پلتفرم نوین تامین سرمایه بازار مالی
هدف اوستریچ پراپ 🚀 پراپ تریدینگ و پراپ فرم تامین سرمایه، کاهش فشار ناشی از مدیریت سرمایه برای معاملهگران است. این پلتفرم به طور مداوم تلاش میکند تا بهترین و باکیفیتترین خدمات را ارائه دهد تا به بهبود و تسهیل روند معاملهگری کاربران کمک کند.
معایب و محدودیتهای استفاده از ریسک به ریوارد
هر استراتژی معاملاتی، علیرغم فوایدی که ارائه میدهد، ممکن است نقاط ضعفی نیز داشته باشد. در ادامه، به محدودیتهای استفاده از نسبت ریسک به ریوارد اشاره میکنیم:
کافی نبودن
هرچند نسبت ریسک به ریوارد اطلاعات مفیدی را در اختیار ما قرار میدهد، اما بهخودیخود برای آغاز یک معامله و سرمایهگذاری کافی نخواهد بود. بنابراین، یک سرمایهگذار باید فاکتورهای دیگری را در نظر بگیرد تا تصمیمگیری بهتری داشته باشد.
عدم دقت کامل
نسبت ریسک به ریوارد همواره دقیق نیست. از این رو، یک سرمایهگذار حرفهای نمیتواند صرفاً بر اساس این نسبت برای تعیین حد ضرر و حد سود خود اکتفا کند.
معاملهگران معمولاً با استفاده از روشهای دقیق تحلیل نمودار قیمت، حد سود و حد ضرر خود را تعیین میکنند. با این حال، استفاده از نسبت ریسک به ریوارد به درک بهتر مدیریت ریسک در زمان تعیین حدود ضرر و سود کمک خواهد کرد.
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد
نسبت ریسک به ریوارد با تقسیم مقدار ریسکی که در یک معامله پذیرفته میشود بر سود مورد انتظار محاسبه میشود.
فرمول ریسک به ریوارد
ریسک به ریوارد = مقدار ریسک / مقدار سود
مراحل محاسبه:
- تعیین حد ضرر: فاصله بین نقطه ورود و سطحی که در صورت حرکت قیمت در خلاف جهت پیشبینی شده، معامله بسته میشود.
- تعیین حد سود: فاصله بین نقطه ورود و سطحی که در صورت حرکت قیمت در جهت مورد انتظار، معامله بسته میشود.
- محاسبه نسبت: مقدار حد ضرر را بر مقدار حد سود تقسیم کنید.
مثال:
فرض کنید یک تریدر در سطح 1.2000 وارد معامله خرید در جفتارز EUR/USD میشود.
حد ضرر: 1.1950 (50 پیپ)
حد سود: 1.2100 (100 پیپ)
ریسک به ریوارد: 50 / 100 = 1:2
در این حالت، تریدر به ازای هر 1 دلار ریسک، 2 دلار سود انتظار دارد.
چرا این نسبت برای معاملهگران مهم است؟
نسبت ریسک به ریوارد برای مدیریت سرمایه اهمیت زیادی دارد، زیرا به معاملهگران کمک میکند تا سودآوری و کنترل ریسک را حفظ کنند. بسیاری از تریدرها، حتی با یک Win Rate پایین، میتوانند با رعایت یک نسبت مناسب، حساب خود را در وضعیت رشد پایدار نگه دارند.
مثلا اگر یک تریدر فقط ۴۰٪ از معاملات خود را با سود ببندد اما از R/R = 1:2 استفاده کند، همچنان میتواند حساب خود را مثبت نگه دارد.
نکات کلیدی دربارهی نسبت ریسک به ریوارد
برای بهبود کارایی نسبت ریسک به ریوارد، اهمیت دارد که چند نکته را در مورد تمایل به ریسکپذیری خود در نظر داشته باشید:
- این نسبت با سطح تحمل ریسک فردی شما بهطور مستقیم مرتبط است. لذا، پیشنهاد میشود که نسبت خطر به پاداش منطقی و متناسب با معاملات خود را انتخاب کنید.
- همانطور که قبلاً اشاره شد، در مورد نسبت ایدهآل خطر به پاداش دیدگاههای مختلفی وجود دارد، اما بیشتر استراتژیستهای معاملاتی و سرمایهگذاری، نسبت ۱ به ۳ را بهعنوان گزینهای مناسب تلقی میکنند.
- در نظر داشته باشید که برآوردهای بازدهی مورد انتظار و احتمال زیان در یک سرمایهگذاری ممکن است دقیق نباشد و عملکرد واقعی احتمال دارد با پیشبینیهای شما متفاوت باشد.
با دانستن این نکات میتوانید، خیلی بهتر از نسبت ریسک به ریوارد استفاده کنید و ضررهای خود را به سود تبدیل نمایید.
آیا فقط داشتن نسبت ریسک به ریوارد مناسب کافی است؟
برای کسب موفقیت در تجارت بازارهای مالی، ضروری است که نسبت ریسک به ریوارد مناسبی داشته باشیم، اما این به تنهایی کافی نیست! اگر تجارتهای خود را بدون توجه به ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال مانند مقاومت، حمایت، خطوط روند و غیره انجام دهید، احتمالاً نرخ پیروزی شما بسیار پایین خواهد بود.
به خاطر داشته باشید که نسبت ریسک به ریوارد مناسب در یک تجارت موفق، تنها تضمین میکند که سود شما نسبت به زیان بیشتر باشد ولی به تعداد تجارتهایی که با سود به پایان میرسانید، توجهی نمیکند.
در واقع، شاخصی که این موضوع را بیان میکند، نرخ پیروزی خواهد بود و اگر نرخ پیروزی شما ۲۰ درصد باشد، به این معناست که تنها در ۲ تجارت از هر ۱۰ تجارت اخیر، سود کسب کردهاید. حال تصور کنید این ۱۰ معاملهای که به دلیل انجام شدن در قیمتهای نامناسب، نرخ پیروزی ۲۰ درصدی را به دنبال داشتهاند، همه دارای نسبت ریسک به پاداش ۲ بودهاند.
یعنی برای مثال، در هر معامله ۲ دلار سود در مقابل ۱ دلار زیان قرار داشته است که با توجه به نرخ پیروزی ۲۰ درصد، تنها ۲ معامله با سود ۲ دلاری بسته شدهاند که در مجموع ۴ دلار سود را رقم زده خواهد زد.
از سوی دیگر، ۸ معامله با زیان ۱ دلاری بسته شدهاند که در مجموع ۸ دلار زیان به همراه خواهد داشت. پس مشاهده میکنید که با وجود داشتن نسبت ریسک به پاداش ۲ در معاملات، در نهایت پس از انجام ۱۰ معامله، فقط ۴ دلار سود در مقابل ۸ دلار زیان حاصل شده است.